آلزایمر، یعنی فراموشت کرده باشند، تو هم خودت را فراموش کنی

ساخت وبلاگ
متاسفانه تازگی‌ها توی کیس‌های مشاوره‌ای خودم می‌بینم که مردهای زیادی برای ترسوندن همسران خود ادای معتاد شدن در می‌آورندبه هر حال برای زن کابوس وحشتناکیه که مردش معتاد باشهمثلاً عمداً توی لباس یا جیب‌های خودشون چیزهای مشکوک میزارنبعد وقتی زنه اصرار می‌کنه که برو آزمایش اعتیاد بده و همه فک و فامیل و جمع می‌کنه شاهد می‌گیره و اصلاً چند تا از مردای سیبیل کلفت فامیل، طرف رو می‌گیرن و می‌برنش آزمایش اعتیاد، جواب آزمایش منفی میشه و اینجاست که مرد به شکل طلبکارانه حمله میاره به سمت زن و شروع می‌کنه به امتیاز گرفتنبدی قضیه‌ام اینجاست که خود زنه همه فک و فامیل رو شاهد گرفته و همین صحنه پردازی دقیقاً علیه خود زن تموم می‌شهحالا لابد خانم‌های محترم می‌پرسین چاره چیهدرباره راهکارهای این قضیه واسه هر کیس راه حل متفاوته و اصلاً نمی‌شه یک راه حل کلی هر دمبیلی واسه همه تجویز کرداما توصیه اولم به همه کیس‌های این چنینی اینه که لطفاً از مشاوره‌های خاله زنکی بهره نگیرید و پیش آدم بلد و درس خونده در زمینه مشاوره برید.راستی فردا و پس فردا هرجا مراسم سالگرد حاج قاسم هست شرکت کنیدا آلزایمر، یعنی فراموشت کرده باشند، تو هم خودت را فراموش کنی...ادامه مطلب
ما را در سایت آلزایمر، یعنی فراموشت کرده باشند، تو هم خودت را فراموش کنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : relations-philosophy بازدید : 5 تاريخ : يکشنبه 8 بهمن 1402 ساعت: 14:59

حرفهای فاطمه چگینی ، دختر الیاس! اینجا ببینید آلزایمر، یعنی فراموشت کرده باشند، تو هم خودت را فراموش کنی...
ما را در سایت آلزایمر، یعنی فراموشت کرده باشند، تو هم خودت را فراموش کنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : relations-philosophy بازدید : 15 تاريخ : شنبه 25 آذر 1402 ساعت: 19:13

-دکتر!اون واقعا خیلی خوبه!-میفهمی چی میگی؟-برخلاف سمیرا، وقتی ماچش میکنم، اصلا جای ماچ رو پاک نمیکنه!-این شد دلیل؟-وقتی با همیم، از قاشق من و لیوان من استفاده میکنه، بر خلاف سمیرا که اگه یه بار اشتباهی از لیوانش آب بخورم، تا چند روز موضوع اصلی دعواها و بگومگوهامون همون میشه!-چرا اینا رو زودتر بهم نگفتی؟ تو که همش میگفتی با سمیرا مشکلی نداری-واسه آبروداری بود! تازه! دیگه چون لازمه بهت میگم، وقتی برام «.......» اصلا حس چندش نداره، تازه قبلش هم نمیگه بشورش بعد برات «......»-عجب! عجب!حالیته داری چی میگی منصور؟-خب باید این جور حرفا رو توی مشاوره گفت دیگه!-منظورم اینه که این چه غلطی بود کردی؟ بخاطر وسواس سمیرا رفتی یه زن دیگه گرفتی، حالا که میخوای به سمیرا بگی، اومدی سراغ من که مشاوره بگیری چجوری بهش بگی؟ خیلی چندشی!-دکتر!-کوفت!-خب نمیخوام سمیرا رو طلاق بدم، میخوام هر دو تاشونو داشته باشم، این ارزش مشاوره نداره؟-ببین! دلیلت برای تجدید فراش موجه نبود!-یعنی کاری برام نمیکنی؟-فعلا توی شوکم! باید اطلاعات بیشتری بهم بدی!-خب وقتی یهویی میخوام ل.بشو بخورم قبلش نمیگه مسواک بزن ، برخلاف سمیرا!-نه!نه! منظورم این نبود! باید اونم بیاری خوابنگاری و روزنگاری کنید دوتاتون تا ببینم به درد هم میخورید یا نه! شاید لازم باشه قبل از گفتن به سمیرا، همین دومی رو طلاق بدی و اصلا کار به گفتن به سمیرا نکشه!-نه دکتر، من واسه ملیکا جونمو میدم!-ملیکا همین خانمی هست که...-بله-پس حاضری سمیرا رو به خاطر ملیکا طلاق بدی؟-نه دیگه دکتر، تو یه جوری بچین که هر دوتا رو داشته باشم-من؟مگه خدام؟-من میخوام هر دو تاشونو داشته باشم-احمق! دردت همینه که ذهنیتت خرابه!-درستش چیه؟-اون دو تا هستن که باید قبول کنن تو رو دو تایی داشت آلزایمر، یعنی فراموشت کرده باشند، تو هم خودت را فراموش کنی...ادامه مطلب
ما را در سایت آلزایمر، یعنی فراموشت کرده باشند، تو هم خودت را فراموش کنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : relations-philosophy بازدید : 16 تاريخ : سه شنبه 14 آذر 1402 ساعت: 22:53

مینا کمائی، خواهر شهید زینب کمائی است که در سال 1361 به دست منافقین به شهادت رسید. او درباره خواهرش می‌گوید: «زمانی که زینب در شاهین‌شهر اصفهان به شهادت رسید، من و یک خواهر دیگرم به همراه دو برادرم در منطقه جنگی بودیم. زینب که فرسنگ‌ها از جبهه و جنگ دور بود، ولی با شناسایی منافقین به عنوان یک دختر حزب‌اللهی که کار فرهنگی در حیطه مدرسه انجام می‌داد، به دست آنها به شهادت رسید. عید سال 61 بود، بعد از اینکه در خانه‌تکانی به مادر کمک کرد، مادرم از او پرسید چه خواسته‌ای دارید؟ او به مادرم گفت من اگر کمک می‌کنم، فقط برای نظافت است، وگرنه ما امسال عید نداریم، چون شهید زیاد داریم. او تنها خواسته‌اش این بود که به مسجد برود و نماز مغرب و عشاء را به جماعت بخواند. او به مسجد رفت، اما دیگر بازنگشت.» مینا کمائی در ادامه می‌گوید: «اسم او زینب نبود، یک روز روزه گرفت و چند تن از دوستان خود را دعوت کرد و افطار ترتیب داد. مادر می‌گفت ما غذا درست کردیم، ولی زینب نخورد و نان و پنیر و نمک گذاشت و گفت می‌خواهم بدانم افطار امام علی(ع) چگونه بوده است. همان شب اسم خود را از میترا به زینب تغییر می‌دهد و از آن پس وقتی او را با نام میترا صدا می‌کردند، جواب نمی‌داد.» مینا کمائی می‌گوید ترور خواهر او براساس شناسایی دشمن بوده است: «ترور زینب ترور کور نبود. شناسایی کرده بودند و واقعا می‌دانستند چه کسی را ترور می‌کنند. به یاد دارم در جبهه خبر دستگیری برادران پاسدارم را شنیده بودم که چقدر شکنجه دادند و پوست بدن آنها را کندند. من این را در تلویزیون دیده بودم و این بسیار دردناک بود. اینها با شناسایی بود. این‌طور نبود که رگبار ببندند و عده‌ای را که برای نماز جمعه می‌آیند به شهادت برسانند. در مغازه‌ای می‌رفتند و می آلزایمر، یعنی فراموشت کرده باشند، تو هم خودت را فراموش کنی...ادامه مطلب
ما را در سایت آلزایمر، یعنی فراموشت کرده باشند، تو هم خودت را فراموش کنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : relations-philosophy بازدید : 17 تاريخ : سه شنبه 14 آذر 1402 ساعت: 22:53

حالا دست از حاشیه سازی بردارید و به زندگی خود بپردازید آلزایمر، یعنی فراموشت کرده باشند، تو هم خودت را فراموش کنی...
ما را در سایت آلزایمر، یعنی فراموشت کرده باشند، تو هم خودت را فراموش کنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : relations-philosophy بازدید : 18 تاريخ : شنبه 4 آذر 1402 ساعت: 16:47

آقا خدا وکیلی این بازی مسخره نوشتن درباره خوابهایی که درباره من دیدین رو تمومش کنینمن توی خواباتون اگه به شکل میم وبلاگ فلسفه رابطه ها ظاهر میشم، تفسیرش خود من نیستم، بلکه من نماد یه موضوعی شدم براتونخود من به شکل نمادهای گوناگون دیگه که در ظاهر من نیستم اما در تفسیر منم، توی خواباتون ظاهر میشمامیدوارم پیچیده نگفته باشملطفا با نوشتن این خوابهای بیربط به من(هر چند واقعا'>واقعا'>واقعا چنین خوابهایی دیده باشید) کامنتهای وبلاگ رو شلوغ نکنینبذارین کامنتهای ضروری به چشم بیانتشکر آلزایمر، یعنی فراموشت کرده باشند، تو هم خودت را فراموش کنی...ادامه مطلب
ما را در سایت آلزایمر، یعنی فراموشت کرده باشند، تو هم خودت را فراموش کنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : relations-philosophy بازدید : 20 تاريخ : شنبه 4 آذر 1402 ساعت: 16:47

این 50هزار نفر بسیجی تهرانی حاضر در رزمایش خیابونی امروز رو ول میکردی تا خود اسقاطیل میرفتن فتحش میکردن

شهرای شما امروز چه خبر بود؟

دیگه ساکن لندن و پاریس هم باشی، بسیجیای اونجا تظاهرات به نفع فلسطین راه میندازن

هنوز شرکت نکردی؟

آلزایمر، یعنی فراموشت کرده باشند، تو هم خودت را فراموش کنی...
ما را در سایت آلزایمر، یعنی فراموشت کرده باشند، تو هم خودت را فراموش کنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : relations-philosophy بازدید : 18 تاريخ : شنبه 4 آذر 1402 ساعت: 16:47

توی کامنتای وبلاگ هی پیام ندین

توی چت پیام بدین

باور کنیدتوی وبلاگ کامنت پیام دادن باعث نمیشه زودتر بخونمتون

دیگه دارم به فارسی سلیس اینو مینویسم

واقعا سخته متوجه شدنش؟ :/

ممنون از مراعاتتون

آلزایمر، یعنی فراموشت کرده باشند، تو هم خودت را فراموش کنی...
ما را در سایت آلزایمر، یعنی فراموشت کرده باشند، تو هم خودت را فراموش کنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : relations-philosophy بازدید : 39 تاريخ : سه شنبه 25 مهر 1402 ساعت: 17:11

1.قبلا کلی براشون وقت گذاشتم اما یهو نصفه کاره غیب شدن و حالا برگشتن میگن از اول! :/2.درخواست دیدار حضوری دارن!آخه چرا باید باهاتون دیدار حضوری داشته باشم وقتی حتی توی خوابنگاریاتون هم اثری از من نیست؟ من قراره به شما کلمه منتقل کنم و با جملات بهتون مفهوم برسونم. خب نوشتاری هم میشه، حضوری واسه چی؟ مگه قراره معاینه بشین آخه؟ :|3.یا که یک بار مشاوره با شما به نتیجه رسیده، سر نخ هم بهتون دادم که مسیر زندگیتون کدوم وری باشه، اما حالا هی در نقش مرید و شاگرد قصد دارید از نصایح من تا آخر عمر استفاده کنید! بابا منم یه گرفتاری هستم مثل خودتون. فقط یه دانشی و تجربه ای دارم که باهاش بهتون یاری رسوندم. دیگه خودتون باید مسیر زندگی رو در دست بگیرید. بس کنید این اداها رو! باید دیگه به بقیه که هنوز یه بار هم نوبتشون نشده برسم4.بعضیام منو در فاز رفیق مجازی که باهاش چت کنن و درد دل کنن و وقت بگذره ، میبینن! بزرگوار! طرح مساله باید داشته باشی و بعدش هم تبعیت اجرای مشاوره و خوابنگاری و روزنگاری و گرفتن راهکار و اجراش و گزارش بعد اجرا! منو چی فرض کردین آخه ناقلاها :)راستی با یه روز تاخیر، میلاد پیغمبر خوبیها و همچنین میلاد امام صادق علیه السلام تبریک آلزایمر، یعنی فراموشت کرده باشند، تو هم خودت را فراموش کنی...ادامه مطلب
ما را در سایت آلزایمر، یعنی فراموشت کرده باشند، تو هم خودت را فراموش کنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : relations-philosophy بازدید : 41 تاريخ : سه شنبه 25 مهر 1402 ساعت: 17:11

کامنت گذاشته که:----------------نویسنده:من چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۲ ساعت: ۳:۳۹تو عوض شدی میمتو اون آدم اولی نیستی که ما می‌شناختیموب سایت ایمیل----------------برادر من! خواهر من! پدر من! مادر بزرگوار! هر کی هستی!من همون میم سابق اسبق مسبوقمشمایی که دیگه با ما گشتی وشدی سوار کشتی ورفتی و برگشتی ودیگه حوصله‌ت از دست ما سر رفته!آره خب، ملال آور شدم برات و دیگه هیجان اولیه رو برات ندارماما توجه کنمن قرار نیس هیجان میجان بهت بدم،قراره بدون هیجان زدگی، کنار هم، تو رو به تصمیم درست برسونم! آلزایمر، یعنی فراموشت کرده باشند، تو هم خودت را فراموش کنی...ادامه مطلب
ما را در سایت آلزایمر، یعنی فراموشت کرده باشند، تو هم خودت را فراموش کنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : relations-philosophy بازدید : 40 تاريخ : سه شنبه 25 مهر 1402 ساعت: 17:11