من هیچکاره م!

ساخت وبلاگ

چت دیشب:

او: برو براش پیام بذار! بهش بگو داره اشتباه میکنه! اون تو رو به عنوان یه منجی قبول داره!

من:ببین! درد همینه! من منجی کسی نیستم!

او:براش پیام بذار!

من:ببین! قضیه از اصلش غلطه! هر کس با اراده خودش منجی خودشه...من همش گفتم...الانم میگم.من یه چراغ قوه هستم که جلوی راهش رو روشن می کنم.بقیه ش مربوط به اراده و اختیار خودشه! من همه کاری که باید انجام می دادم رو انجام دادم.پیام گذاشتن من فقط یه بهونه ست که اون یه دور دیگه بیاد و بازی مسخره بهونه گیری هاش رو شروع کنه! نه!

او:این قدر خودخواهی؟

من:الان خودخواهی کجای حرفم بود؟ من خودمو تا حد یه چراغ قوه پایین آوردم.این رفتار یه آدم خودخواهه؟

او: ولی اون گفته اگه میم بیاد برام کامنت بذاره منصرف میشم!

من: بهونه ست! توجه نکن! اصلا تو چرا شدی کارگزار اون؟ چرا حس می کنی وظیفه داری نماینده اون باشی؟ به زندگی خودت برس! به پسرت برس! به اون شوهر بهونه گیرت برس! خودت کم گرفتاری نداری! با وارد کردن نیروی ذهنی اون توی زندگیت هی داری زندگی خودتو آشفته تر می کنی! اون ازت کمک نخواسته! فقط داره تو رو درگیر خودش می کنه! منو هم میخواد درگیر مشکلات خودش کنه! ازش فاصله بگیر! اون یه پسر 26 ساله ست! پسر بچه 12  ساله نیست! چرا توی ذهنت حس خواهر بزرگتر داری براش؟ تمومش کن!

او: اصلا ازت انتظار نداشتم این شکلی رفتار کنی!

من: کار درست همینه! 

او:ولی یه کامنت گذاشتن این همه بحث نداشت!

من:بازم که برگشتی سر نقطه اول!

آلزایمر، یعنی فراموشت کرده باشند، تو هم خودت را فراموش کنی...
ما را در سایت آلزایمر، یعنی فراموشت کرده باشند، تو هم خودت را فراموش کنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : relations-philosophy بازدید : 78 تاريخ : جمعه 29 فروردين 1399 ساعت: 6:38